وکیل پایه یک در حوزه خانواده خانواده

قوانین موجود در حوزه ازدواج،طلاق

وکیل پایه یک در حوزه خانواده خانواده

قوانین موجود در حوزه ازدواج،طلاق

در این وبلاگ در مورد ازدواج،طلاق و موضوعات حقوقی و کیفری دیگر میپردازیم

پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وکیل تغییر نام اراک» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

 

 -اگرچه نقش دولت را نمیتوان در فرایند نامگذاری نادیده گرفت، با این حال،  حقوق والدین نیز، در فرایند یاد شده، غیرقابل انکار است: آنها هستند که کودک را به  دنیا میآورند، هزینههای پرورش جسم و روح او را میپردازند و از همه مهمتر، سرمایه  عمر خویش را به پای او میگذارند، پس دریغ است که نتوانند نام دلخواه خویش را بر  کودکشان بگذارند. برای همین، منطقی و رواست اگر به والدین به عنوان صاحبان حق  نامگذاری بنگریم. افزون بر جنبهی بیشتر احساسی یاد شده، از منظر دو حق اساسی نیز،  

میتوان رویکرد یاد شده را توجیه کرد: یکی، آزادی بیان و دیگری، حریم خصوصی. 

2 -حق آزادی بیان: به درستی میتوان هرگونه نامگذاری را نوعی از بیان وجودی و اظهارنظر دانست؛ لسانی که والدین نسبت به فرزند خویش پیشه میکنند و خطابی که  مینمایند یک جنبهی بسیار انسانی از آزادی بیان را در بر میگیرد. الزم است این حق  به موجب قانون در گستردهترین معنا حفظ گردد. تقید این آزادی و تحدید آن به ادعای وجود یک منفعت مشروع و معقول و عینی که در یک قانون تفصیل و تدقیق یافته است و دفاع از آن ضرورت دارد، صرفا به شیوهای متناسب و استثنایی جواز مییابد. 

گاهی شهروندان انتخاب نام فرزندان خویش را بر اساس عالقه های مذهبی خود )مثال نام  ائمه و مقدسان مذهبی(، باورهای سیاسی )مثال نام رهبران سیاسی مورد اعتماد و محبوب خود(، ایدئولوژی های فکری )مثال انتخاب نام فارسی اصیل توسط پانایرانیستها( یا حتی عالقه های فکری و ذهنی خود )مثال نام قهرمان رمانها یا سریالهای تلویزیونی( به انجام میرسانند، که در این موارد نامگذاری به طور مشخص اظهار بیان آزادانه در خصوص برخی اعتقادات و باورهای فرد نیز تلقی میشود

 

 

 

در این موارد در مضیق ترین تفسیر، حق بر آزادی بیان و در تفسیر موسعتر، مجموعهای  از حقوق شخصی ناظر بر آزادی اعتقاد و باور، آزادی رفتار مذهبی، آزادی سیاسی و  حق بر مشارکت فرهنگی مطرح است؛ حقوقی که میباید مورد حمایت اساسی در فرایند  نامگذاری قرار گیرد. 

3 -حق بر حریم خصوصی: از سویی دیگر، باید اصل را بر این قرار داد که امور مربوط  به خانواده و تصمیمات زوجین در زندگی زناشویی صرفا مربوط به خود ایشان بوده و با منفعت و توجیه اراده و رضایت موافق زوجین تنظیم و کارسازی میگردد. دولت اصوال 

مشروعی برای دخالت در این حریم خصوصی زوجین ندارد و در کنج خلوت و زندگی شخصی ایشان موضوع چندانی مرتبط با منافع عامه و نظم عمومی پیدا نمیشود. نامی  که زوجین به طور مشترک بر کودک خود میگذارند نیز علی الصول یک امر خانوادگی  و مشمول تضمینات حمایتی مربوط به حریم خصوصی تلقی میگردد

 

 

 

قانونگذار ایرانی نیز حریم خصوصی افراد را مصون از تعارض دانسته است  مگر به موجب قانون و البته کیفیت این قانون را نیز یک ضرورت عینی و معقول مشخص  مینماید که توسط روشهایی که در قانون برای دخالت به نفع عامه و نظم عمومی تدارک  دیده شده، به طرز مناسبی تامین میشود. 

4 -اثر تلقی والدین به عنوان صاحبان حق نامگذاری به ویژه در رویه قضایی فراوان  دیده می ِ شود. دادرسان ما به طور عمده بر این باورند که وقتی پدری نام کودک خویش را  انتخاب میکند، دیگر هیچ گونه ادعایی دال بر نادرستی اقدام او شنیده نمیشود. در واقع،  در نظام حقوقی ما براین باورند که نام شخص که در هنگام ثبت والدت و حسب الزام به  آن و با اعالم اعالم کننده )پدر و مادر یا دیگران( مشخص میشود، در سند رسمی والدت  و اوراق هویتی ثبت میگردد؛ حسب یک قاعدهی حقوقی نیز، سند سجلی سند رسمی قانون پیشبینی شده باشد )مواد 995 و999 ق.م و ماده8 قانون ثبت احوال

 

5 -در ظاهر، مطالعه ی قانون ثبت احوال نشانگر آن است که ً صرفا درخواستهای  مربوط به تغییر نام های ممنوع در این قانون مسموع دانسته شده؛ یعنی صرفا شخص یا  والدین در مواردی که به هر دلیل نامی که قبال انتخاب شده از مصادیق اسامی ممنوع  باشد، حق درخواست رسیدگی قضایی و تغییر نام و در نتیجه، تغییر مندرجات سند  رسمی مربوط به آن را با حکم قضایی دارند. رسیدگی به این درخواستهای مربوط به  تغییر نامهای ممنوع و تعیین نام جدید نیز در قانون فوقالذکر در صالحیت هیأتهای  حل اختالف ثبت احوال قرار داده شده است. قانون اخیر جز در خصوص اجازه تغییر  نامهای ممنوع با تصویب هیأتهای حل اختالف، در خصوص تغییر نام در سایر موارد  سکوت کرده است؛ پارهای از دادگاهها نیز با توجه به همین ظاهر، با اصول کلی مستنبط 

 

بوده و تغییر مفاد آن ممکن نیست مگر به موجب قانون و توسط مقام قانونی و در طی  یک تشریفات رسیدگی قانونی. لذا میتوان گفت حق بر تعیین نام در حقوق ما به والدین اعطا شده است و محتوای انتخاب ایشان در پناه قاعدهی غیرقابل تغییر بودن مندرجات  سند رسمی تثبیت می ً شود. نتیجه این تحلیل این خواهد شد که اساسا حقی بر تغییر نام برای خود شخص وجود ندارد مگر موارد محدود حق بر تغییر نام که بنا بر دلایلی در قانون ثبت احوال مبنی بر تمایل به وحدت و ثبات احوال شخصیه، به عدم امکان تغییر  نام تمایل دارند

6 -به هر روی، در مقابل این باور و برای تحدید قلمرو آن، باید به سراغ نظریه منع  سوءاستفاده از حق رفت. در واقع، این درست که حقوق نام گذاری در ابتدا و اصالتا به  والدین تعلق دارد اما مانند هر صاحب حق دیگری، آنها اجازه سوءاستفاده از حق خویش  را ندارند.

لذا در فرضی که این حق خالف نظم عمومی یا اخالق حسنه به کار رود یا این که موجب اضرار به غیر شود، دولت حق و صالحیت دخالت و اعمال برخی ممنوعیتها  را دارد در این فرض هرچند  والدین به عنوان صاحبان حق به طور رسمی شناسایی میشوند، ولی در صورتی که  90 قواعد حقوقی مربوط به نظم عمومی را مشتمل بر قاعدهی تناسب )تناسب نام با جنس،  تناسب نام با موقعیت اجتماعی، تناسب با عرف و فرهنگ محلی(، قاعدهی کرامت ذاتی  )ممنوعیت اسامی زننده و مستهجن( و قاعدهی ابتنای بر شرع )ممنوعیت اسامی مغایر با  مذهب و موجب هتک حیثیت مذهبی( را رعایت ننمایند با منع دولتی مواجه میشوند؛  

 

زیرا طبق فرض موجب اضرار به دیگران یا لطمه به اخالق حسنه میگردند. 

 

 

 

 -در گامی رو به جلو حتی میتوان قلمرو منع سوءاستفاده از حق را به حق کودک نیز گسترش داد. حسب فرض، کودک در سنین کودکی نیازمند حمایت قانونی و دخالت دولت برای اطمینان از رعایت و تأمین منافع عالیه کودک در تصمیمگیریهای مربوط به  ،

 کودکان میباشد؛ فرقی نمیکند والدین به کودک خود آزار و خشونت جسمی وارد نمایند  یا اینکه با انتخاب نام نامناسب او را مورد خشونت کالمی قرار دهند، در هر دو مورد، دولت باید به نفع کودک در محدودهی آزادی و حریم خصوصی والدین دخالت نماید؛  

 

زیرا منفعت اجتماعی عینی، مشروع و معقولی وجود دارد. برای همین، اگر بتوان اثبات  کرد که والدین در مقام نامگذاری نامی را انتخاب کردهاند که سبب زیان کودک میشود،  باید آنها را از این کار منع کرد 

8 -با وجود نکات یاد شده، در نظام قانونگذاری ما، تردید جدی در تلقی والدین به عنوان  صاحبان حق نامگذاری وجود دارد. قانونگذار ما در ماده 16 قانون ثبت احوال به والدین نه به دیده  صاحبان حق بلکه به چشم صاحبان تکلیف مینگرد تا بدانجا که پس از اینان و در نبودشان،  اعالم تولد و نامگذاری را بر عهده مؤسسات و مقامات عمومی قرار میدهد: گویی که هر دو  گروه را )والدین و مؤسسات عمومی( در یک کفه قرار میدهد و از یک جنس میداند. در  راستای همین باور به تکلیف والدین است که برای عدم اعالم به موقع تولد کودک، ضمانت اجرای کیفری قرار داده میشود. این طرز تلقی شاید از اینجا ناشی شود که قانونگذار  ایرانی در ظاهر دو قاعده ی اساسی الزام به اعلام و ثبت والد و الزام به تعیین و اعالم نام  را تا حدودی با هم خلط کرده است. در واقع، قانونگذار ما با توجه به باور جدی به لزوم  4اعلام تولد کودک، به طور ناخودآگاه، تعیین نام برای وی را نیز الزامی تلقی کرده است. 

 

 

مطالب مرتبط

 

نقش دولت درحق کودک برنام خود

 

حق کودک بر نام

 

حق کودک در انتخاب نام برای خود

 

  • آقای وکیل
  • ۰
  • ۰

 

 

 فرایند دولتسازی زمانی میتواند به شکل منطقی آغاز شود که دولت اطلاعات دقیقی از وضعیت شهروندان خویش داشته باشد تا بتواند در برنامه ریزیهای کلان از اطلاعات ناظر به شهروندان استفاده کند. با توجه به این ضرورت منطقی، در ایران نیز نخستین گامها برای شکلگیری دولت مدرن با حسن توجه به نظام ثبت احوال همراه بوده است؛ از همان ابتدا نیز بر نظم عمومی نامگذاری به عنوان بخشی از نظام ثبت احوال تأکید شده است. در نخستین اقدامات، والدت و ازدواج و طالق و فوت به عنوان احوال شخصیه شناسایی و ثبت آنها اجباری گردید. حسب مورد، تکالیفی برای اشخاص در اعالم و ثبت این رویدادهای چهارگانه در نظر گرفته شد. )در خصوص تبارشناسی قوانین و مقررات مربوط به حوزهی ثبت احوال به طور عام و قواعد مربوط به ثبت والدت به  عنوان یکی از مهمترین مصادیق احوال شخصیه نگاه کنید به از دیگر سو، قانونگذار مرجعی را برای ثبت احوال به طور عام و از جمله برای ثبت  والدت و تعیین نام مشخص نمود: سازمانی دولتی و منسجم که نهایتا سازمان ثبت  احوال نام گرفته است. همچنین، تشریفات مشخصی برای ثبت این اطلاعات تعیین شد.  

 

 2 -حسب فرض، نخستین گام دولت مدرن در تنظیم روابط خود با شهروندانش،  شناسایی رسمی آنها و برقراری رابطهی تابعیت بر مبنای اسناد سجلی است. از همین مبنا  اهمیت نام و نشان نیز هویدا میگردد. در واقع برخورداری و ثبت نام و نشان پیش شرط که والدت هر شخص ایرانی باید نزد مرجع صالحیتدار اعالم و ثبت گردد.  قاعدهی الزام به ثبت والدت به طور فرعی قاعدهی الزام به تعیین نام و نشان شخص و  ثبت آن را نیز شامل میشد. .در همین مسیر و  برای اینکه برقراری رابطهی دولت با شهروندان میسر شود، نیاز بود تا کلیه شهروندان  از نام و نام خانوادگی برخوردار شوند. برای همین، هر شخص ً الزاما میباید دارای نام  کوچک و نام خانوادگی میبود. .برای اجباری شدن داشتن نام و نام خانوادگی، قانونگذار بر عهده اشخاص معینی تکلیف نمود که رویدادهای چهارگانه را به نهاد ثبت احوال اعالم کنند.

 

اهمیت ثبت این رویدادها برای قانونگذار آن چنان اساسی بود که برای ترک تکلیف یاد شده ضمانت اجرای کیفری قرار داد.

 

 -بدین ترتیب، دولت با اجباری شدن ثبت احوال شخصیه، بیش از آنکه به دنبال  ایجاد حق و حقوق برای شهروندان خویش باشد، به سمت برقراری نظم دلخواه خویش  حرکت میکرد. شاید به همین دلیل است که قانونگذار ضوابط بسیاری برای نام مناسب  و فرایند نامگذاری مقرر کرد. برای نمونه، »قاعدهی تناسب« وضع شد تا به موجب آن،  مجموعهای از محدودیتها از جمله محدودیت عیین نام نامتناسب با جنس، محدودیت  تعیین نام نامتناسب با عرف و فرهنگ محلی، محدودیت تعیین نام نامتناسب با شان و  جایگاه اجتماعی مقرر شود.

 

5 -پس از این، قدمهای دولت به سمتوسوی دیگری برداشته شد: وقتی خیال دولت  از اینکه اطالعات تمامی شهروندان را در اختیار دارد، راحت شد، کمکم به سمت تحدید  آزادیهای شهروندان گام برداشت. یکی از جلوههای اصلی این طرز تلقی، تحدید حق  شهروندان در انتخاب نام بود. در این مسیر، مقرر شد که نمیتوان نامی را انتخاب کرد که  با هنجارهای جامعه ناسازگار است؛ به نامی که مغایر هنجارهای جامعه باشد، نام ممنوع میگوییم. دربارهی این اسامی، تبصره یک ماده بیست قانون ثبت احوال مقرر میدارد: »انتخاب   و همچنین انتخاب عناوین نامهایی که موجب هتک حیثیت مقدسات اسلامی میگردد 

 

 

 

و القاب و نامهای زننده و مستهجن یا نامتناسب با جنس ممنوع است«. بر اساس تبصره  دو همان ماده نیز، »تشخیص نامهای ممنوع با شورای عالی ثبت احوال میباشد و این  شورا نمونههای آن را تعیین و به سازمان اعالم می‌کند«. با این حال، نباید از یاد برد که با  توجه به اصل اباحه، اشخاص به انجام هر اقدامی مجازند و این فعل ممنوع است که نیاز  به ذکر در نصوص دارد. بنابراین، در مورد تعیین نام نیز باید معتقد بود که افراد مجاز به  گزینش هر نامی هستند مگر نامهایی که ممنوعیت گزینش آنها در قانون تصریح شده  باشد. بنابراین، مأمور ثبت احوال موظف است نام اعالم شده را ثبت نماید مگر اینکه نام  

گزینش شده از اسامی ممنوع باشد. اما رویهی سازمان ثبت احوال به گونهی دیگری شده  است؛ براساس بند یک دستورالعمل نام مصوب 1390 توسط سازمان ثبت احوال، »در  صورتی که نام انتخابی اعالمکننده در فرهنگ نام و نامگزینی و یا مجموعههای تکمیلی  نامهای مناسب سازمان درج شده باشد، انتخاب آن بالمانع خواهد بود«. به این ترتیب، به جای آنکه نامهای ممنوع در مجموعهای گردآوری شده و انتخاب آن ممنوع اعالم شود، نامهای مجاز جمعآوری شده است؛ رویهای قابل انتقاد و غیرقابل دفاع که سبب تحدید آزادی اشخاص در انتخاب نام دلخواه میشود. افزون بر این، مغایر تبصره ماده بیست قانون ثبت احوال نیز هست؛ چه به موجب این تبصره مقرر بود شورای عالی ثبت احوال،نمونه نامهای ممنوع را اعالم کند نه نامهای مجاز را. البته در دنباله دستورالعمل پیشگفته چنین پیشبینی شده است که چنانچه نام انتخابی از زمره نامهای مندرج در منابع بند فوق نباشد، نام جدید در کمیته مشورتی نام استان و سازمان مطرح و بررسی خواهد شد.  

این کمیته ها پس از دریافت نامهای پیشنهادی، با توجه به منابع و مآخذ معتبر، نامهای  پیشنهادی را از حیث قوانین و مقررات و سایر امور از قبیل ریشهشناسی )اتیمولوژی(،  معناشناسی، آواشناسی، موسیقی واژه، فرهنگ قومی و منطقهای، عرف و اعتقادات دینی،  فراوانی، مناسب بودن و جنسیت مورد بررسی قرار داده و راجع به هر نام، اظهارنظر  نمایند. نتیجه نهایی راجع به نامهای بررسی شده در کمیته مشورتی سازمان ابالغ خواهد  شد. اگرچه این نکته میتواند تا اندازهای از انتقادها بکاهد، اما همچنان مغایرت پیشگفته  به قوت خود باقی است، به عالوه، نباید از یاد برد که با توجه به تشریفات پیشبینی شده  ً اشخاص از پافشاری بر نام دلخواه خویش که در عین عدم ممنوعیت، در فرهنگ معموال 

نامهای مناسب نوشته نشده، خودداری میکنند.

 

6-

 

 -در ارزیابی نقش دولت در نامگذاری قابل ذکر است که استقرای نظامهای حقوقی  در خصوص اصول، محدودیتها و رویهها و آیینها تنوع بسیاری را نشان میدهد  که بررسی و تفصیل آن تحقیقی مستقل را میطلبد. اما به صورت مختصر میتوان  گفت برخی نظامهای قانونگذاری، آزادی کامل نامگذاری را بر مبنای اصل خودمختاری  فردی و آزادیگرایی و نتایج آن به ویژه در خصوص حریم خصوصی و آزادی بیان  بنیاد نهادهاند. ایراد این دسته از نظامها در عدم درک تحوالت جامعه مدرن و ضرورت  

برخی دخالتهای دولتی به ویژه در حمایت از 

 

6 -در ارزیابی نقش دولت در نامگذاری قابل ذکر است که استقرای نظامهای حقوقی  در خصوص اصول، محدودیتها و رویهها و آیینها تنوع بسیاری را نشان میدهد  که بررسی و تفصیل آن تحقیقی مستقل را میطلبد. اما به صورت مختصر میتوان  گفت برخی نظامهای قانونگذاری، آزادی کامل نامگذاری را بر مبنای اصل خودمختاری  فردی و آزادیگرایی و نتایج آن به ویژه در خصوص حریم خصوصی و آزادی بیان  بنیاد نهادهاند. ایراد این دسته از نظامها در عدم درک تحوالت جامعه مدرن و ضرورت  

برخی دخالتهای دولتی به ویژه در حمایت از کودکان است.

متقابال برخی نظامهای دیگر اساس را بر اولویت نظم عمومی و  برخی مطلوبیتهای مربوط به منافع عامه از جمله استقرار ارزشهای فرهنگ ملی و  احترام به تاریخ و سنتهای مذهبی مشخص قرار دادهاند و اصل را بر محدودیت گذارده  و فهرستی از اسامی قانونی را تدارک دیده اند که آزادی انتخاب فردی را تحدید و تبیین  مینماید. دستهای دیگر، برعکس آن، فهرستی از اسامی ممنوع را تدارک دیدهاند که  مرز آزادی تعیین نام به آن محدود میشود. این رویکردها چنین ایرادی دارد که هیچ قانونگذاری هرگز آن قدرت تخیل، پیشبینی و احصاء نامهایی که ممکن است توسط شخاص با زمینههای ذهنی و دلمشغولیهای فرهنگی مختلف، انتخاب یا خلق شود را نخواهد داشت، در نتیجه، این نوع قانونگذاری همیشه در تأمین مطلوبیتهای ادعایی خود ناتمام خواهد بود

 

7-رویکرد میانه تالش برای ارائهی مالکهایی حقوقی است که بر اساس آن طبقههایی  مشخص از اسامی را بتوان بر اساس ارزیابیهای حقوقی ممنوع اعالم نمود. مهمترین  نکته در خصوص شیوهی اخیر قانونگذاری این است که همیشه احراز حکم و تطبیق  آن بر یک مصداق مشخص باید توسط یک مقام اداری صورت پذیرد. لذا همیشه بیم  خودسری و اعمال سلیقه در اعمال این صالحیت تشخیصی و اختیاری وجود دارد که  میتواند به نقض اصول اساسی مربوط به حقوق و آزادیهای فردی منجر شود. لذا در این  نظامها، رویهی قضایی و حق اشخاص در طرح دعاوی مربوط به نام خویش در دادگاهها  و شیوهی رسیدگی به این دعاوی مطابق با قانون اساسی و قوانین عادی اهمیت مییابد.

 

این مطلب را از دست ندهید

 

حق کودک بر نام

 

حقوق والدین در نام گذاری کودک

 

حق کودک در انتخاب نام برای خود

  • آقای وکیل
  • ۰
  • ۰

حق کودک بر نام

 

 

این مقاله سعی میشود برداشتی از قوانین ثبت احوال ارائه شود که حسب آن، افراد  در انتخاب نام کوچک آزادند، مگر اینکه قانونگذار به دلایل مشخص و معقولی حسب یک مصوبه ی قانونی ممنوعیتی را وضع نماید.

در این زمینه، هم میتوان از حق کودکان تازه متولد  شده بر داشتن نام و بلکه داشتن نام مناسب، سخن گفت و هم از حقوق والدین بر نامگذاری  آزادانه ی فرزندان خویش.

همچنین، نامگذاری را میتوان بخشی از حقوق مراقبتی والدین بر  کودکان و آزادی ایشان در تربیت و مواجهه با فرزند فهم کرد.

البته حق والدین برای نامگذاری  به طور اساسی با قاعده ی منع سوءاستفاده از حق به زیان دیگری (کودک) یا جامعه محدود  میگردد.

صحیح تر آنکه والدین به عنوان نماینده کودک اقدام به تعیین نام میکنند.

این  نمایندگی قانونی را میتوان فارغ از موضوعات حضانت، ولایت یا قیمومت تبیین نمود.

با این  تحلیل، دیگر گذاشتن مادر در مرتبه ای بعد از پدربزرگ با مانع شرعی نیز روبه رو نخواهد بود و  اختیار صاحب حق برای تغییر نام خویش پس از رسیدن به رشد و بلوغ نیز با دشواری کمتری  مواجه خواهد شد.

 

نظامهای حقوقی در مواجهه با فرایند نامگذاری کودکان راه های گوناگونی را آزموده اند.

 

 

والدین،  کودکان و دولت را میتوان سه عنصر حقوقی دانست که در شکل دهی به نظام حقوقی  نامگذاری نقش دارند؛ به عبارت دیگر، توجه و اولویت دادن به هر یک از والدین یا   دولت یا کودک در قانونی کردن فرایند نامگذاری، نتایج حقوقی متفاوتی را به دنبال دارد.

در تحلیل فرایند نام گذاری، نخست باید اندیشید اساسا چرا مسأله ی نامگذاری به یک  مسأله ی حقوقی و قانونی تبدیل شده است؟

به عبارت دیگر، نامگذاری کدام دسته از  نتایج و آثار حقوقی را به دنبال دارد که باید آن را عملی حقوقی و سزاوار قانون گذاری و  

تنظیم توسط یک نظام قانونی دانست؟

 

 

الزام قانونی به داشتن نام از کجا می آید و فقدان آن  چه تالی فاسدی در نظام حقوقی دارد؟

و البته چه منافع مشروعی وجود دارد که دخالت  قانونگذار را موجه نماید؟ 

 

دوم اینکه چه کسانی حق یا وظیفه دارند این عمل حقوقی را انجام دهند؟

 

حیطه ی آزادی عمل و نیز مسئولیت ایشان تا کجاست؟ به لحاظ حقوقی، اعمال ایشان با چه قیود و تعدیلهایی ممکن است مواجه شود؟

 

این قیود و ضوابط که حسب فرض محدودکننده حیطه ی آزادی عمل افراد هستند، از کجا و بر اساس کدام دسته از منابع منطقی و معقول نظام حقوقی موجه میشوند؟ 

 

سوم اینکه اعمال این حق توسط دارندگان آن چه تأثیری بر اشخاص ثالث میگذارد؟  

 

 

 

لفظ ثالث در اینجا باید با کمیتسامح به کار رود؛ زیرا به طور مثال کودک در قبال عمل نامگذاری والدین بر خود، ثالث محسوب میگردد، اما اثرات ناشی از نام انتخاب شده توسط والدین، یعنی عمل دیگران، بر تمامی زندگی او سایه می افکند، بدون اینکه لزوما رضایت یا اراده شخص موضوع تسمیه در آن نقشی داشته باشد. 

 

با اندیشیدن به سه موضوع فوقالذکر به طور کلی میتوان سه چشم انداز حقوقی را در خصوص فرایند نامگذاری طرح نمود.

 

 نخست، نظم عمومی نامگذاری و حقوق و تکالیف  دولتی.

 دوم، حقوق و تکالیف والدین بر نامگذاری.

سوم، حقوق کودکان بر نام و نشان.

 

 رویکردهای سنتی حقوقی عمدتا موضوع را در دو چشم انداز نخست فهم کردهاند.

 یعنی  مسأله را در قالب چالشی میان والدین به عنوان اشخاص دارای حق و دولت به عنوان  طرف حق و موجد قیود و تحدیدات بر اعمال حقوق و آزادیها تبیین نموده اند.

در این رویکرد، برخورداری از نام، عنصری ضروری و جدایی ناپذیر برای تحقق ارتباط شخص با دولت محسوب میشود.

لذا دولت منافع مشروع و معقولی  دارد تا فرایند نامگذاری را به عنوان بخشی از شبکه ی نظم عمومی سازماندهی و کنترل  نماید و حتی آن را الزامی و بر اشخاص تحمیل کند.

از سویی دیگر، این الزام دامنه ی  عملی را برای اشخاص حقیقی ایجاد مینماید تا در آن و بر مبنای آن روابط خود را  با یکدیگر و دولت تنظیم نمایند.

 

بیان فلسفی فوق را به نحو دیگری میتوان ساده نمود.

در نظام های حقوقی یک قاعده  مشخص ایجاد شده که اشخاص باید دارای نام باشند.

قواعد حقوقی مشخصی نیز برای  نامگذاری شکل گرفته است، معمولا نامگذاری و حق و تکلیف آن از بدو تولد کودک به والدین سپرده شده است.

 عمدتا حاشیه ی صالحیتی نیز برای دولت در ثبت، کنترل و تأیید نام به رسمیت شناخته شده است.

رویکردهای سنتی نیز در این مسیر، عمدتا به  ایجاد قواعدی برای حل تعارض و اختلاف میان والدین، وقتی نامی را انتخاب مینمایند  و دولت، وقتی نامی را ممنوع اعلام میکند، متمرکز شده اند. 

 

 

 

برخی نظام های حقوقی تمایل داشته اند اولویت و صلاحیت والدین بر نامگذاری را به صورت مستقل به عنوان یک حق اساسی یا در ارتباط با برخی حقوق بنیادین دیگر 

 

شناسایی نمایند. به طور مثال عمدتا پیوند هرگونه نامگذاری را با آزادی بیان و آزادی حریم خصوصی شناسایی کرده اند و دخالت دولت را لزوما بر مبنای قانون و با دلایل کافی و روشن برای محدود کردن حقوق اساسی فوق الذکر تحدید نموده اند.

 

 

 

چالش اصلی تعیین میزان دخالت دولت در جهت ممنوع کردن برخی از نامگذاری ها بوده است که یا در قالب اعلام فهرست نام های مجاز، یا اعلام فهرست نام های ممنوع، یا اعلام مالک های حقوقی برای محدود کردن برخی نام ها به دلایل کاملا مشخص صورت پذیرفته است.

 

 

 

اما رویکردهای جدید حقوقی، تمرکز را بر ضلع سوم، یعنی کودکان گذاشته اند.

 از این  زاویه اعمالی توسط اشخاص (در اینجا والدین) صورت میپذیرد و در نهایت با تعدیل یا تأیید توسط دولت شناسایی و ثبت میگردد.

 اما آثار واقعی این عمل حقوقی، بیشترین  تأثیر را بر موضوع تسمیه یعنی کودکان میگذارد.

این تأثیرات ممکن است مثبت یا منفی  باشد.

 لذا بیشتر از اینکه بر نظم حقوقی یا حقوق والدین توجه داشت، باید وضعیت  کودکان به عنوان اشخاص در معرض خطر و نیازمند حمایت قانونی را مد نظر داشت که به دلیل فقدان یا عدم رشد کامل اراده باید در مقابل اعمال سوء دیگران محافظت گردند. 

 

تأمین منافع عالیه کودکان در رویکردهای جدید در اولویت قرار گرفته است و به جای  تضمینات عام حقوق بشری در خصوص آزادی بیان و حریم خصوصی، تضمینات خاص  مربوط به حقوق کودک اولویت یافته است.

 چنانکه اساسا الزام به تعیین نام نیز به عنوان  بخشی از حق هر شخص به هویت و شناسایی شخصیت حقوقی در پیشگاه قانون و  حمایت برابر از آن بازتعریف شده است.

 

 

 

در پست بعد سعی میشود موضوعات یاد شده را با توجه به سنت قانونگذاری و تجربیات نظام حقوقی ایران و نیز با توجه به تجربیات و ترتیبات برخی نظام های پیشرفته ی حقوقی تجزیه و تحلیل نمود.

لذا بر مبنای طرح فوق موضوع در سه گفتار اساسی خلاصه میشود، به نحوی که در هر یک از گفتارها، به ترتیب، نقش دولت، والدین و سرانجام کودک در فرایند نامگذاری تحلیل گردد. 

 

 

این مطلب را ازدست ندهید

 

نقش دولت در حق کودک بر نام

 

حقوق والدین در نام گذاری کودک

 

حق کودک در انتخاب نام برای خود

 

  • آقای وکیل